مصالح مختلفی در فونداسیونهای شمعی مورد استفاده قرار میگیرند که عبارتند از سیمان، فولاد، چوب و پلاستیک. این اعضاء المانهایی لاغر و باریک هستند که بر روی زمین نصب شده، تا بارهای سازهای را به بستر سنگی که در اعماق قابل توجهی در زیر پایه سازه قرار دارند منتقل کنند. در این مقاله به طور مختصر به مصالحی مانند بتن، فولاد و تیرچه صنعتی و دیگر مواد مورد استفاده در ساخت فونداسیونهای شمعی، مزایا و معایب آنها میپردازیم.
مصالحی که به طور عمده برای ساخت فونداسیونهای شمعی مورد استفاده قرار میگیرند به شرح زیر هستند:
شمعهای بتنی به دو دسته پیش ساخته و شمعهای بتنی ریخته شده در محل تقسیم میشوند: الف. بتن پیش ساخته
شمعهای بتنی پیش ساخته با بتن کنترل شده با کیفیت بالا ساخته و تقویت میشوند. آنها در اشکال مختلف مانند مربع، مثلث، دایره یا هشت ضلعی موجود هستند. ارتفاع استاندارد آنها 1 متر است به طوری که به راحتی بتوان آنها را به هم متصل کرد و طول آنها نیز با توجه به ظرفیت بار طراحی محاسبه میشود. برای تقویت شمعها در برابر فشارهای ناشی از تنش و بار زنده، باید از مسلح کنندهها در ساخت شمع استفاده کرد.
ب. بتن ریخته شده در محل
شمعهای بتنی ریخته شده در محل به دلیل تنوع بسیار زیادی که دارند گزینه رایج برای استفاده در ساخت فونداسیونهای شمعی هستند و بیشترین استفاده را در ساخت فونداسیونها دارند. شمعهای بتنی نصب شده و حفاری شده دو نوع رایج از فونداسیونهای شمعی بتنی ریخته شده در محل هستند. شمعهای بتنی ریخته شده در محل به موارد زیر تقسیم بندی میشوند:
چنانچه تا به این جا این مقاله توانسته راهنماییهای مناسبی را برای شما داشته باشد، میتوانید مقاله دیگر ما را نیز که در مورد انواع میلگردها و سایر عوامل پشتیبان میباشد را دنبال کنید.
شمعهای فولادی از فولاد با کیفیت بالا ساخته شده و سطح مقطع آنها به شکل H، X یا لولههای ضخیم است. آنها برای استفاده در بارگذاریهای طولانی در دهانههای طولانی مناسب هستند. سطح مقطع نسبتا کوچک آنها همراه با استحکام بالا باعث شده است که نفوذ آنها در خاک محکم آسانتر شود.
آنها را میتوان به راحتی با جوش به یکدیگر متصل کرده یا از هم جدا کرد. اگر شمع به داخل خاک با مقدار pH پایین هدایت شود، خطر خوردگی در آنها وجود دارد. اگرچه برای جلوگیری از خوردگی میتوان از پوشش زغال سنگ یا محافظت کاتدی در کارهای دائمی استفاده کرد.
شمعهای چوبی اغلب در گذشته مورد استفاده قرار میگرفتند. امروزه به دلیل کمبود منابع چوبی، استفاده از این مصالح در پایه شمعها به طرز چشمگیری کاهش یافته است. چوب مادهای مناسب برای دهانههای طولانی و زیر خاکریزها است. چوب باید در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشد و نباید مورد حمله حشرات قرار گیرد.
برای شمعهای چوبی با طول کمتر از 14 متر، قطر نوک باید بیشتر از 150 میلی متر باشد. اگر طول از 18 متر بیشتر باشد نوک با قطر 125 میلی متر قابل قبول است. ضروری است که چوب در جهت صحیح رانده شود و نباید وارد زمینهای محکم و فشرده شود، زیرا این کار به راحتی میتواند به شمع آسیب برساند.
نگه داشتن چوب در بالای سطح آب زیرزمینی، از چوب در برابر پوسیدگی و قرار گرفتن در معرض خطر محافظت میکند. برای محافظت و تقویت نوک شمع، نوک شمعهای چوبی را باید محافظت کرد.
شمعهای پلاستیکی از انواع مختلفی از مواد کامپوزیت ساخته میشوند که شامل کامپوزیتهای پلیمری، PVC و مواد بازیافتی است. این شمعها در برنامههای خاص مانند محیطهای دریایی و در مناطق خاکی در معرض تغییرات فصلی مورد استفاده قرار میگیرند.
انواع میلگردها یا نوارهای تقویت کننده باید در بتن تا عمق مناسب (به نام پوشش) نصب شوند تا ساختار بتنی به گونهای که طراحی شده است، تقویت شود. پایههای میلگرد و سایر عوامل پشتیبان مشابه، اقلام استانداردی هستند که برای بالا بردن میلگرد یا جدا کردن آن از سطح بتنی به کار میروند به گونهای که میلگرد با بتن احاطه شده درگیری کامل را داشته باشد.
پایهها و پشتیبانهای دیگری نیز برای کاربردهای مختلف در دسترس هستند. پشتیبانی مناسب برای هر پروژه میتواند به عوامل مختلفی از قبیل نوع سطح زیر بتن، نوع قالب بتنی و مشخصات طراحی بستگی داشته باشد. با رعایت موارد مطرح شده در کمیته استاندارد ساختمان میتوان سازههایی مقاوم ساخت که دوام بالایی داشته باشند.
رایجترین نوع پایه میلگرد، موردی است که بر روی زمین قرار میگیرد. این مورد معمولا بر روی پایههای سطحی، تختههای بتنی و سایر وسایل مسطح استفاده میشوند. پایهها ممکن است از جنس فلز یا پلاستیک یا مواد غیر خورنده باشند. آنها پایداری لازم را ارائه میدهند و از نظر سبکی، اقتصادی و نصب، گزینهای ایده آل به حساب میآیند.
نسخههای ویژه پایههای استاندارد شامل پایههای با کف مسطح است که از ایجاد مانع برای دفع بخار در زیر تختهها جلوگیری میکند و سطح پایداری را ارائه میدهد. برای جلوگیری از خوردگی لکهها در سطح بتن ممکن است به نصب پایههای فولادی استاندارد نیاز داشته باشید. پایههای فولادی ضد زنگ نیز وجود دارند، که ضد خوردگی بوده و در مواقعی که استفاده از پلاستیک درون بتن مجاز نیست، مورد استفاده قرار میگیرند.
چرخهای اسپیسر روی ستون، دیوار، تیرچه و انواع قالب قبل از بتن ریزی و داربست نصب میشوند. اسپیسرهای پلاستیکی، چرخها دارای توری داخلی یا چهارچوبی هستند که میلگرد را در مرکز چرخ نگه میدارند. از آنجا که چرخها گرد هستند، هنگام حرکت میلگرد نمیتوانند مانند پایههای چرخنده عمل کنند. چرخهای اسپیسر قوی و سبک بوده و دارای حداقل سطح تماس هستند و برای اندازههای مختلف میلگرد نیز در دسترس خواهند بود.
پایههای چند ضلعی روی سطوح یا سایر تنظیمات استفاده میشوند که شامل چندین لایه فولاد هستند. پایههای چند ضلعی را میتوان در ارتفاعات مختلفی قرار داد که به شما این امکان را میدهد یک لایه پایین، یک لایه میانی و یک لایه بالایی داشته باشید به طوری که فاصله بین همه لایهها توسط انواع میلگردها حفظ میشوند. این پایهها به طور معمول پایداری خوبی را ایجاد میکنند و از جریان یافتن مناسب بتن در فاصله بین فاصله دهندهها اطمینان حاصل میکنند. این راه حل با کاهش یا از بین بردن نیاز به ساخت پشتیبان میتواند در وقت و هزینههای شما صرفه جویی کند.
هنگام نصب میلگرد به صورت عمودی به نوار یا میلگرد با کلاهک گرد نیاز خواهید داشت که به پوشش بتنی پایین یا بالا متصل میشوند. کلاهک در انتهای میلگرد نصب شده و دارای نوک باریک و کشیدهای است که از میلگرد پشتیبانی میکند و آن را در ارتفاع دقیق مورد نظر قرار میدهد. همچنین نوک آن به گونهای طراحی شده است که از جریان بتن برای جلوگیری از شکستگی آن جلوگیری کند.
پایههای میلگرد و سایر پشتیبانها فقط در صورت طراحی و نصب مناسب عملکرد کافی خواهند داشت. یکی از مشکلات رایج مربوط به آنها زمانی است که این پایهها بیش از حد از هم دور میشوند. این اتفاق اغلب در شرایطی رخ میدهد که پوشش مورد نیاز بیش از 2.5 اینچ باشد، زیرا تامین نسبت ارتفاع به عرض مناسب پایه ممکن است در هنگام قدم گذاشتن کارگران روی شبکه میلگرد، امکان پذیرتر باشد. مشکل دیگر زمانی رخ میدهد که این عوامل پشتیبان با فاصله زیادی از هم نصب شوند که موجب میشود انواع میلگردها از وسط خم شده یا منجر به شکستن پایهها به دلیل وزن میلگرد شود.
تیرچههای بتنی نوعی از تیرهای ساخته شده از بتن معمولی هستند که به عنوان یک رابط افقی بین پایهها یا کلاهک شمعها عمل میکنند. آنها باید با تقویت کنندههای پیوسته در داخل یا خارج از ستون پشتیبانی شوند و یا در داخل کلاهک شمع یا پایه با توجه به مشخصات ذکر شده در ACI 318-14 مقید شوند. تیرها مستقیما میتوانند بر روی خاک و یا بالای خاک و در بین دهانههای بین ستونها قرار بگیرند. برخی از تیرهای پیوسته، در زیر پایه ساختمان و یا نقاط تحمل کننده بار قرار میگیرند تا بار را بر روی خاک انتقال داده و آن را توزیع کنند.
در این مقاله، روند ساخت تیرچه بتنی مسلح مورد بحث قرار خواهد گرفت.
مراحل مربوط به روش ساخت عبارتند از:
1. آماده سازی برای قرار دادن تیرچهها
2. نصب و راه اندازی قالب بتن ریزی
3. قرار دادن تقویت کنندهها در تیرهای سطحی
4. بتن ریزی تیرچههای بتنی
در زیر این مراحل را توضیح خواهیم داد.
ترانشههایی برای قرارگیری تیرها بر اساس ارتفاع آنها ایجاد میشود. به طوری که، اگر آنها به طور مستقیم بر روی زمین ساخته شوند، سطح زمین تراز شده و آماده سازی میشود. در صورتی که از تیرچهها بین ستونها استفاده شود، آماده سازی روند ساخت و حفاری پس از نهایی شدن ساخت شمع آغاز خواهد شد. با این حال، اگر تیرها همراه با پایهها قرار است مورد استفاده قرار بگیرد، حفاری ترانشهها برای تیرها باید همراه با مراحل آماده سازی پایهها انجام شود. در نهایت، اگر تیرهای بالاتر از سطح زمین قرار است ساخته شوند، نصب قالبها اولین قدم در فرایند ساخت تیرها است.
پس از تکمیل آماده سازی سایت و حفاری ترانشهها، قالبها باید با توجه به ابعاد تیر نصب شوند که در طراحیها جزئیات آنها ارائه شده است. اگر تیر قرار است بر روی زمین ساخته شود، ابتدا بخش مرکزی قالب باید قبل از اطراف آن بر روی زمین قرار گیرد. در این حالت، سطح آجری مسطح در امتداد تیر به جای شاتر در پایین قالب قرار میگیرد.
سپس، فارغ از این که قالب بر روی سطح آجری مسطح قرار بگیرد یا در طرفین قالب قرار داده شود، نصب تقویت کنندهها باید پس از آن انجام شود. اگر تیر بالاتر از سطح زمین قرار است ساخته شود، فرایند ساخت قالبها شبیه به تیرهای معمولی خواهد بود. بنابراین، شاترها باید در پایین و هر دو طرف تیر قرار بگیرند. در این حالت، قالب را میتوانید به طور کامل پس از قرار دادن تقویت کنندهها ثابت کنید، و یا فقط بخش پایینی شاتر را ثابت کرده و تقویت کنندهها را قرار دهید و سپس به داخل شاترها امتداد دهید. این ترتیب ساخت بر اساس سهولت و راحتی فرآیند ساخت و ساز انتخاب شده است.
در نهایت، پس از اتمام عملیات قالبهای تیرهای سطحی، اطمینان حاصل کنید که ابعاد اختصاص داده شده به تیرها به گونهای است که فاصله مورد نیاز برای پوشش تقویت کنندهها در نظر گرفته شده است. علاوه بر این، قدرت شاتر، مقاومت در برابر آب، مقاومت تکیه گاههای تیرهای سطحی، تعامد شاترهای جانبی و محل تیرها نیز باید بررسی شوند.
پس از اتمام عملیات شاتر و یا قرار دادن آجرهای مسطح در پایین تیرهای سطحی، نصب تقویت کننده به طور مستقیم شروع میشود و یا به پس از قرار دادن یک طرف قالب موکول میشود. جزئیات تقویت کنندهها مانند اندازه و تعداد تقویت کنندههای طولی و طول مورد نیاز، تعداد و فاصله خاموتها در طرحهای سازهای ارائه شده است. سرانجام، تعداد و اندازه تقویت کنندههای بالایی، پایینی و تقویت کنندههای اضافی، طول هم پوشانی و رعایت آنها، قلابها، جداکنندهها و پوشش تقویتی باید به وضوح بعد از قرارگیری تقویت کنندهها بررسی شوند.
تیرها را میتوانید با مخلوط بتن آماده یا بتن مسلح بسازید. مورد اول در حجمهای بتن ریزی بالا توصیه میشود. اگر قصد استفاده از بتن آماده را دارید، تولیدکننده بتن فقط به مقاومت مورد نظر شما نیاز خواهد داشت. با این حال، اگر قصد استفاده از مخلوط بتن در محل را دارید، نسبت اختلاط اجزای بتن را باید تعیین کنید. پس از بتن ریزی باید با استفاده از تجهیزات ویبراتور یا هر وسیله مناسب دیگر عملیات فشرده سازی را انجام دهید، سپس بالای تیرها را تراز کنید. در نهایت، شاترهای پیرامونی بتن تیرهای را میتوانید 24 ساعت پس از بتن ریزی جدا کنید. با این حال، شاتر پایینی را نمیتوانید تا زمان دستیابی کامل بتن به مقاومت نهایی حذف کنید. این مدت زمان برای جداسازی شاتر پایینی بستگی به طول دهانه تیر مورد نظر دارد.
هدف از این مقاله ارائه روشها و جزئیات پیشنهاد شده برای تقویت تیرچههای فولادی با جان باز است. تقویت تیرچههای فولادی با جان باز در اغلب موارد به علت اضافه کردن واحدهای پشت بام، تسمه نقالههای زیر بخشی و یا افزایش بارهای اعمال شده که در مشخصات اصلی تیرچهها مورد توجه قرار نگرفتهاند، مورد نیاز است. سه روش اساسی برای تقویت سیستم تیرچهها یا سیستم بارگذاری آنها وجود دارد:
اولین گام در تعیین این که یک سیستم تیرچه نیاز به تقویت دارد این است که ظرفیت تیرچه را تعیین کنید. تیرچه بتنی و فولادی هر کدام ظرفیت تحمل بار مشخصی دارند. برای تعیین ظرفیت میتوان با استفاده از جداول بارگذاری تیرچههای فولادی (SJI) که در کتابچه راهنمای تیرچههای فولادی (SJI، 2003) موجود است، انجام داد.
مشخصات SJI برای تمام تیرچههای ساخته شده از 1928 تا 2003 لیست شده است. الزامات مربوط به مشخصات ظرفیت اعضای جان به طور ویژهای حائز اهمیت است (اعضای جان تیرچههای H شکل برای حداقل 50? از واکنش نهایی طراحی شدهاند، در حالی که تیرچههای سری S فقط برای حداقل 25? از واکنش نهایی طراحی شدهاند).
اگر دادههای مورد نیاز مربوط به سیستم تیرچه در دسترس نباشد، در نتیجه اندازه گیریهای دقیق اعضای قطری و جان برای محاسبه ظرفیت تیرچه باید انجام شود. اگر بتوانید سال مربوط به تولید تیرچه را مشخص کنید، از جداول مشخصهها و جداول بارگذاری میتوانید برای تعیین دیاگرام پوش برش و خمش استفاده کرد. اگر نمیتوانید از جداول بارگذاری تیرچهها استفاده کنید، میتوانید از یک تجزیه و تحلیل برای تعیین نیروی مجاز (ASD) یا طراحی (LRFD) در تیرچههای استفاده کنید.
مشخصات SJI برای تیرچههای سری K اجازه میدهد که بتوانید از خروج از مرکزیت در مفاصل قطری به هنگام تجزیه و تحلیل صرف نظر کنید، این کار تنها در صورتی امکان پذیر است که از قانون "w rule" استفاده شود. این قانون از بخش 4.5 (d) مشخصات استاندارد SJI برای اتصالات فولادی Open Web Steel، K-Series (SJI)، (2005) برگرفته شده است. با توجه به مشخصات، اعضای متصل در مفاصل باید دارای یک نقطه تلاقی برای محور مرکزی خود باشند.
در غیر این صورت، باید توجه ویژهای به تاثیر خروج از مرکزیت معطوف شود. در هیچ صورتی، خروج از مرکزیت هر عضو جان در محل مفصل نباید بیش از ابعاد کلی باشد که در معمولا در پلان جان اندازه گیری میشود که به بزرگترین عضو متصل است. خروج از مرکزیتی هر عضو جان به معنای فاصله عمودی محور مرکزی عضو جان تا نقطهای بر روی محور مرکزی عضو قطری است که به طور عمودی در بالای یا پایین محل تقاطع محور مرکزی اعضای قطری تشکیل دهنده مفصل است.
مشخصات SJI برای تیرچههای سری LH، سریهای DLH و تیرچههای شاهتیری نشان میدهد که خروج از مرکزیت در هر دو طرف محور خنثی اعضای قطری ممکن است قابل اغماض باشد، در حالی که از فاصله بین محور خنثی و پشت عضو قطری بیشتر نباشد. مشخصات SJI برای تیرچههای سری K این امکان را میدهد که بتوانید از لنگرهای خمشی در اعضای قطری بالا صرف نظر کنید، در صورتی که فاصله بین نقاط پانل بیش از 24 اینچ نباشد.
این تحلیلها و فرضیات طراحی توسط صدها آزمایش انجام شده به طور سالیانه توسط تولید کنندگان به عنوان روشی محافظه کارانه شناخته شدهاند. نویسنده پیشنهاد میکند که هنگام تجزیه و تحلیل تیرچهها (یک تجزیه و تحلیل خطی درجه یک کافی است) با اعضای تقویت کننده، باید معیارهای زیر در مدل مورد استفاده قرار بگیرد:
بند 2 به این دلیل پیشنهاد میشود که تیرهای تقویت شده از نظر تست برای ارزیابی فرضیات طراحی و تحلیل استفاده نمیشوند.
قبل از تصمیم گیری در مورد روش تقویت مناسب، طراح باید به اندازه کافی اطلاعات در مورد سیستم تیرچهها و تقویت آنها کسب کند.
اتصال ضد لغزشی در شاهتیرهای تیرچه ای نیاز به طراحی اضافی توسط طراح دارد و ممکن است هزینههای پروژه را افزایش دهد، زیرا باید از پیچ و مهرههای با مقاومت بالا استفاده شود.
برای سفارش تیرچه کرومیت با ما تماس بگیرید.
پیچ و مهرههای با مقاومت بالا گرانتر از پیچهای ASTM A307 هستند که به طور معمول برای اتصالات استفاده میشوند و برای رسیدن به مقاومت در برابر لغزش مناسب باید پیچها را به درستی در جای خود محکم کنید. واشرهای سخت افزاری نیز مورد نیاز هستند. علاوه بر این، طراح ممکن است تعیین کند که از پیچ و مهرهها بازرسی شود، که در نتیجه منجر به افزایش هزینههای پروژه میشود.
بخش پایینی پایه و سطح بالشتک بر روی اعضای اولیه باید در حین رنگ آمیزی پوشانده شوند، یا سازنده تیرچه و عضو اصلی باید آزمایشاتی را انجام دهند تا ضریب مقاومت در برابر لغزش را برای سطح رنگ آمیزی شده تعیین کنند. طراح باید بررسی کند که آیا مقاومت مناسب تامین شده است یا خیر. طراح به طور کلی نمیداند که چه کسی تیرچهها یا اعضای اولیه را تولید میکند، بنابراین باید ضریب لغزش مورد نیاز یا نیروی مهاربندی را مشخص کند تا توسط کمیته استاندارد ساختمان تائید شود. علاوه بر این، در این روش فرض شده است که سطح در تماس کامل با سطح اعضای اولیه قاب است که معمولا برای پایههای تیرچه اتفاق نمیافتد.
مواد سازنده پایه بالشتکهای تیرچه تحت برش و اسلاتهای اتصال پایهها تحت نیروی پانچ قرار دارند. این فرآیندها لبههایی را ایجاد میکنند که مانع از برخورد کامل آنها با سطوح بالشتک میشوند. همچنین پایههای بالشتکها پس از جوشکاری به طور معمول تراز میشوند زیرا به طور کامل مسطح نیستند و لزوما برای ایجاد شیبهای 4 اینچ / فوت یا کمتر استفاده میشوند.
اتصال اصطکاکی مستلزم آن است که طراح ضریب اصطکاک بین پایه و عضو اصلی را تایید کند. این بستگی به سازنده و نصب کننده دارد تا آزمایشات لغزشی را برای تعیین ضریب اصطکاک انجام دهد. به علت تعدد سازندگان مختلف، انجام تست ممکن است غیر ممکن باشد، به استثنای سازندگانی که هم تیرچه و هم شاهتیر را برای پروژه عرضه میکنند. بر اساس اطلاعات نویسنده، هیچ آزمون استانداردی برای تعیین ضریب اصطکاک وجود ندارد، بنابراین برای تعیین ضریب باید از اصول پایهای فیزیک استفاده شود. همچنین هیچ استانداردی برای تعیین فاکتور مقاومت یا فاکتور ایمنی، وجود ندارد.
جالب است که توجه داشته باشیم که به دلیل افزایش نیاز به مهاربندی اعضای اولیه به دلیل افزایش میزان باری که باید تحمل کنند، نیروی مقاوم نیز طبیعتا افزایش مییابد، از آنجا که مقاومت نسبتی از واکنش تیرچهها بر روی اعضای اولیه است. به همین دلیل، فاکتور مقاومت 0.90 و ضریب ایمنی 1.67 ممکن است بسته به میانگین و انحراف معیار تعیین شده از آزمایشها تعیین شود. این مقادیر به ویژه در مواقعی مناسب هستند که مقاومت اصطکاکی با زمان تغییر نکند. به عنوان مثال، در صورت زنگ زدگی، وجود گرد و خاک یا آب ممکن است مقاومت اصطکاکی تغییر کند، پس باید از ضریب ایمنی بالاتری استفاده شود.
سوراخکاری غیر استاندارد برای تولید کننده تیرچهها بسیار پرهزینه است و هزینههای پروژه را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. یکی از صرفه جوییهای اصلی مربوط به استفاده از تیرچههای فلزی با جان باز در طول ساخت آنها، طول دقیق تیرچهها نباید در حین عملیات نصب تحت کنترل باشد (به این دلیل که پایههای اتصال در ساخت تیرچه استفاده میشود). اگر سوراخ با اندازه استاندارد مشخص شود، این کنترل باید اجرا شود. این تولید کنندگان را مجبور میکند تا از رویکرد خط مونتاژ خود فاصله بگیرند، بنابراین هزینههای تیرچهها به طور قابل توجهی افزایش مییابد. علاوه بر این، استفاده از اسلاتهای اتصال در پایههای پیوسته اجازه میدهد تا اجرا کننده امکان استفاده از تلورانسهای ساختمانی کوچک را داشته باشد. اگر از سوراخهای استاندارد در پایهها استفاده شود، این تنظیمات به آسانی قابل اجرا نیست. این راه حل قطعا عملی نیست.
لغزش اتصال مجاز ممکن است در بعضی موارد عملی باشد که وابسته به الزامات نیروی مهاربندی است. نیروهای مهاربندی تابعی از خروج از مرکزیت اعضای مهاربندی از خط مستقیم هستند. اگر عضو مهاربندی بتواند قبل از درگیر شدن مهاربند حرکت کند، خروج از مرکزیت از خط راست با افزایش میزان لغزش مجاز افزایش مییابد. تولید کنندگان تیرچهها سوراخهای استاندارد را در پایههای تیرچهها ایجاد نمیکنند و طول پایههای اتصال در میان تولید کنندگان تیرچهها متفاوت است. با این حال، برخی از تولید کنندگان ممکن است به طراح اجازه دهند طول اسلات اتصال را در محدوده مورد نیاز تعیین کنند. لازم به ذکر است که تمام راه حلها باعث ایجاد نیروهایی در تیرچهها میشوند. با توجه به بزرگی آنها، مهندس باید این نیروها را در طراحی و جزئیات در نظر بگیرد.